دوشنبه, ۳ دی , ۱۴۰۳ 22 جماد ثاني 1446 Monday, 23 December , 2024 ساعت ×
پ
پ

زندگینامه

تمثال مرحوم مغفور حجت الاسلام و المسلمین
سیّد محمد کاظم مجاب

جناب حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید محمد کاظم مجاب متخلص به درابتدای کتاب نامه روشن بینان این گونه به معرفی خودشان (قدسی) پرداخته‌اند:

در یکی از روزهای آخر اسفندماه سال ۱۳۰۸ ش چشم به زندگی دنیا گشودم. هنوز یکسال از عمرم نگذشته بود که به دلیل بیماری چشم سرخی[۱] ممتد از هر دو چشم محروم گشتم. مرحوم پدرم جناب حجت الاسلام والمسلمین سید محمدعلی مجاب رحمة اللّه علیه که از اوتاد و اخیار و اهل عبادت و ریاضات شرعیه و سیر و سلوک بودند، به آینده من زیاد فکر می‌کرد به خصوص که آن روزها مصادف با سالهای اتحادِ شکل و کشف حجاب رضاخانی بود و وضع روحانیت و آینده آن در ابهام بود. ایشان سعی می‌کرد مطالبی را که یک روحانی به ویژه یک منبری باید فرا بگیرد به من یاد بدهد، لذا ابتدائاً قرآن و ادعیه شریفه ماه مبارک رمضان و سپس مطالب متفرقه از احادیث و شعر را با کوشش فراوان به من یاد می‌داد و گاهی با تهدید مرا وادار می‌کرد که با تکرار آنها را کاملاً حفظ کنم.

در آن سال‌ها پسر عموی من جناب حاج آقا سیّد حسین شفیعی به مدرسه می‌رفت. شب‌ها که به آماده کردن درس‌های خود می‌پرداخت، به او گوش فرا می‌دادم و از این طریق قسمت‌هایی از تاریخ و جغرافیا و آیات منتخبه را حفظ کردم، به طوری که در سیزده سالگی که پدرم به دیار حق شتافت، قریب به دو سوم قرآن و مطالب متنوعه دیگر از قبیل احادیث و تواریخ و اشعار فراوانی را از بر داشتم.

باری مرحوم پدرم قبل از فوت به دو تن از وعاظ شهر دزفول مرحوم ملاعبدالرضا ترابی ناصح و مرحوم حاجی ملامرتضی ترابی شریفی سفارش نموده بودند که اینجانب تحصیلات خود را نزد ایشان تکمیل نموده و ادامه دهم.  در یکی از روزهایی که خدمت مرحوم ناصح می رفتم، دوست من جناب آقای سید محمدحسین قدوسی که مقیم بروجرد بودند و ایشان هم از دو چشم نابینا بودند، خبر تازه‌ای به من داد، او گفت که خدمت شخص بزرگی رساله فارسی مرحوم حضرت آیت اللّه العظمی اصفهانی را می‌خواندم. این شخص بزرگ که بعدها از اساتید من به شمار رفت، جامع معقول و منقول مرحوم آیت اللّه حاج آقا محمدعلی بیگدلی رحمة اللّه علیه بودند. روزهای بعد من نیز به همراه آقای قدوسی خدمت حضرت آیت اللّه بیگدلی می رفتم و به درس‌هایی که او می‌خواند گوش فرا می‌دادم. ایشان طلاب زیادی داشت که خدمت او صرف و نحو عربی فرا می‌گرفتند. مدتی گذشت. ابتدا خدمت یکی از طلاب ایشان امثله را خواندم و بعد بصرویه و تصریف و اجرومیه تا اوائل الفیه را نیز در خدمت آیت اللّه حاج سید مهدی حکمی رحمة اللّه علیه یکی از علمای دزفول فرا گرفتم.

در این موقعیت حضرت آیت اللّه بیگدلی هم متوجه شده بودند که اینجانب استعداد فراگیری دروس را دارم، لذا بقیه کتاب الفیه و سیوطی و منطق را خدمت ایشان تلمّذ نمودم.

همچنین دروس فقه و اصول را نیز شروع به فراگیری نمودم و اصول فقه و فقه را تا اتمام کفایتین در رسائل و مکاسب، در خدمت مراجع تقلید و آیات عظام به نام شهر دزفول در آن زمان یعنی مرحوم آیت اللّه العظمی جناب حاج آقا سید اسداللّه نبوی رحمة اللّه علیه و مرحوم آیت اللّه العظمی آقا شیخ منصور سبط الشیخ انصاری رحمة اللّه علیه خواندم. در این هنگام ایام ملی شدن صنعت نفت پیش آمد و مرحوم علامه کبیر آیت اللّه المجاهد آقای حاج سید ابوالقاسم کاشانی رحمة اللّه علیه برای وحدت ممالک اسلامی قیام نمودند. تبلیغات ایشان نیز در من مؤثر افتاد. از آن پس منابر خود را با این هدف مقدّس که آرزوی هر مسلمان واقعی است، اختصاص دادم که در این راه سرزنش و اتهامات بعضی مخالفین نتوانست مرا از این هدف مقدس باز دارد.

شرح این هجران و این خون جگر * * * * * * * * * * * * * * این زمان بگذار تا وقت دگر

جناب حجت الاسلام والمسلمین مجاب (قدسی) ادامه می‌دهند: یکی از خاطرات تلخ زندگی من مرگ برادر کوچکم مصطفی بود. علقه شدید و رابطه‌ی عاطفی وثیق میان من و برادرم باعث شد که پس از مرگ او قطعات شعر همچون لخته‌های خون چرکی که از میان زخم بیرون می‌آید، ریزش نموده و با گفتن غزل‌هایی که در این مجموعه از نظر خوانندگان می گذرد، دلِ درد کرده عقده‌گشایی کنم و بگویم:

ما درد هجر او را با دوستان نگفتیم * * * * * * * * * * * * * * بهتر که کس نداند راز نهان ما را

از دفتر فراقش خوانید شعر قدسی * * * * * * * * * * * * * * روزی اگر بجویند یاران نشان ما را

البته جناب حجت الاسلام والمسلمین مجاب قبل از فوت مرحوم برادرشان هم شعر سروده‌اند و در زمان طفولیت اشعاری دارند که تخلص خود را گاهی مجاب، انگشتری و بیشتر قدسی ذکر کرده‌اند.

ایشان در اواخر سال ۱۳۵۰ ش به شهر اهواز مهاجرت می‌نمایند و تا سال ۱۳۵۹ در این شهر به درس و بحث و ذکر مناقب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و ارشاد مردم از طریق وعظ و منبر مشغول می‌شوند. در سال ۱۳۵۹ به شهر مقدّس قم مهاجرت می‌نمایند و در پناه حرم مطهر و امن کریمه اهل البیت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها سکنی می‌گزینند. نیز ضمن ادامه تحصیلات علوم دین و شرکت در درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت اللّه حاج شیخ احمد سبط الشیخ انصاری به بهره‌وری از محضر علمی آن عالم جلیل‌القدر به تدریس ادبیات عرب و مباحثه دروس و کتاب‌های متنوع و مختلف دینی با طلاب می‌پردازند. علاوه بر آن از طریق منبر و وعظ و خطابه نیز به هدایت مردم به مذهب حقه و طریق مستقیم ائمه معصومان سلام اللّه علیهم اجمعین و بیان معارف ایشان از طریق احادیث و روایات مشغول می باشند. چنانچه حجت الاسلام مجاب هم اکنون در حوزه مقدسه علمیّه قم جزء بهترین محدثین و وعاظ برجسته به شمار می‌آید. [۲]

جناب حجت الاسلام مجاب سال‌هاست که حافظ کل قرآن کریم می‌باشند. اکثریت ادعیه شریف مفاتیح الجنان و بیش از هزاران حدیث و هزاران بیت شعر عربی و فارسی را جزء محفوظات خود دارند و از بزرگانی چون مرحوم آیت اللّه شیخ منصور سبط الشیخ انصاری رحمة اللّه علیه و سایر اسباط مرحوم حاج شیخ مرتضی انصاری که از مراجع بودند رضوان اللّه تعالی علیهم اجمعین اجازه نقل روایت و حدیث دارند.

این زندگی نامه با امضای ناشـر، ابتـدای کتـاب دیوان قدسی(مجموعـه اشـعار حضرت حجت الاسلام والمسلمین سید محمدکاظم مجاب مـتخلص بـه قدسی) چاپ شده است.


[۱] – چشم سرخی احتمالاً یک اصطلاح محلی است و اصطلاح علمی آن وردنیچ نام دارد. بیماری است که موجب تورم چرك و خون در پلک شده و بیشتر در کودکان اتفاق می‌افتد. ( دایرةالمعارف بزرگ اسلامی ج ۱۱، صفحه ۳۲۰-۳۲۱ ).

[۲] – نگارش این متن  قبل از وفات ایشان (۲۴ اسفند ۱۳۹۰)  انجام شده است.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.